نقش هیجان ها در زندگی انسان

هیجان، ترکیبی از برانگیختگی رفتار و احساس و شناخت است.

مقدمه

شاید این را بتوان به راحتی بیان داشت که روزی را نمی شود که شما بدون تجربه هیجان[۱] ها بگذرانید. هیجان ها با زندگی و لحظه لحظه زندگی انسان انس گرفته اند و انسان راه گریزی از بودن با آنها ندارد. ممکن است در گفتگوهای روزانه خود از واژگان هم معنای آن بسیار استفاده کرده باشید به مانند: شور، احساس، انفعال، عاطفه. همه اینها معادل هایی  برای هیجان در گفتگوهای روزمره ما با دیگران است.[۲]

شاید در ابتدای امر لازم باشد هیجان ها را تعریف کنیم تا بهتر به وجود آنها در زندگی خود پی ببرید. کلارک در تعریف هیجان، آن را ترکیبی از برانگیختگی رفتار و احساس و شناخت می داند.[۳]
به طور کلی می توان برای هیجانات، ویژگی هایی را نیز برشمرد. از جمله این موارد:

  1. با تغییرات جسمانی همراه است.
  2. هیجان در اثر یک نوع محرک/انگیزه به وجود می آید.
  3. هیجان، تظاهرات قابل مشاهده فیزیولوژیکی و رفتاری به دنبال دارد.[۴]

انواع هیجانات

در دسته بندی میان هیجان های موجود در انسان نظرات مختلفی بیان شده است. پلاچیک هیجان های خشم، ترس، غم و اندوه، شادی و لذت، پذیرش، تعجب، تنفر و کنجکاوی را ازهیجان های نخستین انسان می دانند.[۵] بر این اساس تعداد هیجانات انسان یک امر مشخص و معینی است.

کارکرد هیجانات در زندگی انسان

همانطور که بیان شد، هیجانات بخش مهمی از زندگی انسان است و به گونه ای می توان گفت، هیجانات می تواند به رفتارها و شناخت انسان جهت و شکل بدهند. از همین روی دانستن کارکردهای هیجانات در زندگی انسان می تواند در بهره گیری درست و مدیریت آن نقش مهمی ایفا کرد. برخی از کارکردهای هیجانات عبارتند از:

۱)بقای انسان

انسان در هنگام ارتباط با محیط خود، متاثر از آن ارتباط می شود. هیجانات به گونه ای می توانند هدایت کننده درست واکنش ما به تاثیرات محیطی باشد. در جایی که نیاز به تامین ایمنی باشد و نتوان آن را به دست آورد، انسان در خود هیجان ترس را تجربه می کند. در جایی که نیاز به شادی داشته باشیم و محیط، محیطی باشد که بتواند برای انسان تامین شادی کند، هیجان شاد بودن به سراغ انسان می آید و زمینه شاد بودن انسان را به همراه دارد.

۲)تصمیم گیری

شاید بتوان هیجانات را مهم ترین منبع اطلاعات و یکی از ارزشمندترین آنها دانست. از همین روی هیجانات را می تواند یکی از مشاورین خوب عقل در تصمیم گیری ها دانست. هیجانات به گونه ای می توانند داور تصمیمات انسان نیز باشند. به این معنا که هر وقت شما تصمیمی می گیرید، خرسندی و یا ناخرسندی از سوی هیجانات پاسخی است که نشان می دهد این تصمیم شما، یک تصمیم درستی بوده است یا نه! به شرط آنکه هیجانات شما، هیجاناتی باشد که خوب تنظیم و مدیریت شده باشد.

۳)مشخص کردن روابط با دیگران

در ارتباط با دیگران، هیجانات می توانند معیارهای خوبی در این مورد باشند. انسان در ارتباط با برخی ازافراد، احساس می کند که شاد است و در مقابل در ارتباط با برخی دیگر از افراد، حس غم و ناخرسندی به انسان دست می دهد. هیجانات در این موارد می توانند مشاور خوبی برای شما باشند. وقتی که با انسانی شادی را می توان تجربه کرد، نباید دل به غم های تخریب گر داد. آدم های همیشه غمگین، آدم هایی نیستند که بتوان با آنها شادی و رضایت را تجربه کرد. انسان غمگین، هم به روان خود آسیب می زند و هم به روان دیگران. از همین روی لازم است به ندای هیجانات درونی خویش گوش دهید و از ارتباط طولانی مدت با این افراد دوری کنید.

۴)نشاط بخشی به زندگی

چه هیجانات مثبت و چه هیجانات منفی هر دو در زندگی لازم هستند. منتهی باید هیجانات بر پایه اموری ماندنی شکل بگیرد. هیجان شادی باید بر اساس شادی ای شکل بگیرد که ماندنی است و نه گذرا. در مورد هیجانات منفی هم همینطور است. اگر انسان غمی را در خویش دید باید این غم را با مسایل شناختی به سمتی سوق دهد که درمان آن هیجان باشد. هیجان های منفی می تواند در اصلاح شناخت ها و باورهای نادرست به انسان یاری برساند. سعی کنید همیشه به این فکر نکنید که باید زندگی تان هر روز سرشار از هیجانات مثبت باشد. در این دنیا نمی شود این توقع را داشت. چرا که زندگی آمیخته ایست از غم ها و شادی ها.

ساختن تجربه هیجانی مثبت کار سختی نیست. کافی است باورهای خود را درست کنیم و در ارتباطات خویش با دیگران، افرادی را برگزینیم که توانایی دادن این نوع از هیجان را به ما دارند.

پی نوشت:[۱] .emotion[۲] .محمدپارسا، روان شناسی انگیزش و هیجان، تهران: انتشارات پیام نور، ۱۳۷۵، ص ۱۵۸.[۳] . پروین احتشام زاده، بررسی مقایسه سطح ثبات هیجانی بین دانشجویان زن متاهل و مجرد، ص ۴۹.[۴] . سیروس آقایان و پرویز شریفی درآمدی، هوش هیجانی سازمانی، تهران: انتشارات سپاهان، ۱۳۸۶، ص ۴۰.[۵]. جعفر جدیری، هیجان و رضامندی زناشویی، قم: موسسه امام خمینی(ره)، اول، ۱۳۹۷،  ص ۲۱۶-۲۱۷.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.