به کودک باید چه چیزی آموخت؟

تربیت جنسی، یکی از گونه های مهم در تربیت کودک است. 

مقدمه

دوران کودکی، دوران بسیار مهمی برای شکل گیری شخصیت در انسان است. اندیشه بیشتر روان شناسان بر این است که در این دوران اعتماد و استقلال شکل می گیرد.

در نگاه اریک اچ.اریکسون، رشد شخصیت از بدو تولد آغاز گشته و تا دورۀ بزرگ‌سالی ادامه می‌یابد. می‌توان دوران کودکی را از جهت اهمیت در رشد شخصیت از دیگر مراحل رشد پراهمیت‌تر دانست. تجارب و خاطراتی که کودک در دوران کودکی می‌آموزد، ماندگارترین ایشان است و اثر آن از شخصیت او، هیچ‌وقت زدوده نمی‌شود. شاید بتوان پیش‌قدم این‌گونه تحلیل را زیگموند فروید دانست. او عقیده داشت که شخصیت فرد در دوران کودکی رشد می‌کند و پایه‌های آن در همان سنین گذاشته می‌شود.[۱]

نویسنده کتاب «روان‌شناسی رشد» در مورد نظریه فروید این‌گونه می‌گوید:
«او برای نخستین بار به اهمیت تجربه‌های اولیه در دوران کودکی در رشد و تکامل شخصیت فرد اشاره کرد. او با مشاهدۀ اینکه بیشتر بیماران روانی دوران کودکی ناگوار و غم‌آلودی داشته‌اند، نتیجه گرفت که همان تجارب دوران کودکی در قوام و تعادل شخصیت فرد اهمیت فراوان داشته‌اند.»[۲]
از همین روی اهمیت به آموزش و نیز تربیت در این دوران، جزو مهم ترین فعالیت های والدین و مربیان کودک به شمار می آید.

تربیت جنسی

یکی از گونه های مهم تربیت، تربیت جنسی است. تربیت درست جنسی کودک، به گونه ایست که می تواند بر روی دیگر گونه های تربیت تاثیر بسزایی داشته باشد.

مقصود از تربیت جنسی، این است که کودک را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی که به سن بلوغ رسید. حلال و حرام را در مسائل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشویی و همسری آگاه باشد و از لاابالیگری بپرهیزد و راه و رسم عفت اسلامی، خلق و خوی او باشد و در وادی شهوت، سرگردان نشود.[۳]

شاید این سئوال مطرح شود که هدف از تربیت جنسی کودک چیست؟ اهداف تربیت جنسی کودک، چیزی جدای از اهداف گونه های دیگر تربیتی نیست و غایتی که در این تربیت، مربی به دنبال آن است، اعتدال بخشی به رفتارهای جنسی و به طور خاص در کودکی جلوگیری از تحریک شدن اندام های جنسی در این سن هست که تبعات آن در دوران های دیگر به خصوص نوجوانی و جوانی موجب آسیب های رفتاری بسیار خطرناک می شود.

چه چیزهایی باید آموخته شود؟

در این نوشتار به برخی از موضوعاتی که باید به کودک در این سنین آموزش داده شود، می پردازیم:

۱)آموزش هویت جنسی

کودک در دوران کودکی باید با هویت و ویژگی های خود به خوبی آشنا شود. این آموزش وابسته به این نیست که اندام های جنسی به عنوان تفاوت او با جنس مخالفش باشد؛ بلکه این می تواند با بیان علایق بازی های خاص توسط دختر یا پسر، رنگ ها، فعالیت ها بیان شود.

خیلی خوب است والدین به کودک در یافتن هویت یاری رسان باشند. کاری کنند که او هویت خود را زودتر بیابد و بر اساس آن هویت مرزهایی بین خود و دیگران قائل شود. منتهی باید به این نکته توجه کرد که نباید هویت یابی منجر به خودبرتربینی در کودک شود. اینکه پسرها برتر از دختران هستند و یا بالعکس. این هویت برتر به گونه ای می تواند زمینه ساز فخرفروشی نادرست در او شود.

۲)نقش های جنسی

یکی دیگر از مسائلی که باید کودک بیاموزد، نقش های جنسی ایست که بر دوش اوست. کودک باید بیاموزد به عنوان دختر و یا پسر مسئولیت های مهمی بر دوش هست. مادری و پدری از جمله نقش های جنسی ای هست که کودک می تواند از کودکی آنها را بیاموزد و خود را ملزم به شکل دهی این نقش ها کند. هر چه پدر و مادر، نقش های جنسی خود را در خانه به خوبی رعایت کنند کودکان نیز با بهره گیری از هم جنس خود در خانه، نقش های او را در خود نهادینه می کند.

نقش های جنسی، وقتی به خوبی در کودک احیا می شود که با ذکر چرایی و اهمیت آن بیان شود. دختری که مادر به او در مورد نقش مادری بگوید، از فوایدش بگوید، میل به مادر بودن در دختر زودتر و درست تر از مادری شکل می گیرد که یا سخن نمی گوید و یا اگر هم سخن گوید چیزی جز مشقت های همسرداری و فرزندآوری نمی گوید.

۳)بیان چارچوب ها و مرزها در زندگی

در برخی از خانواده ها دیده شده، که فرزندان مرزی برای ارتباط با دیگر اعضای خانواده قائل نیستند. چیزی به نام اتاق خواب والدین برای ایشان موضوعیت ندارد. اینگونه فرزندان در آینده آسیب هایی را خواهند دید از آن روی که قائل به مرزی برای دیگران نیستند و خودشان نیز حریمی برای رفتارهای خود قائل نیستند.

بهتر آن است که برای فرزندان حریم هایی را مشخص کرد. حریم هایی همچون احترام به سفره غذا، احترام به بزرگترها، اجازه برای وارد شدن به اتاق والدین در هر ساعت از روز.

پی نوشت:[۱]. سعید شاملو، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، تهران: رشد، ۱۳۸۴، ص ۴.[۲]. علی‌اکبر شعاری نژاد، روان‌شناسی رشد، تهران: دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۳، ص ۲۴۰.[۳]. اسلام و تربیت کودکان، ص۲۴.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.