انواع محدودیت ها برای کودکان (بخش سوم)

محدودیت ها، مقدمه رشد و تربیت کودکان است، باید جدی بگیریم. 
چکیده: در سبک های فرزندپروری مقتدرانه، یکی از اصولی که بدان توصیه می شود، توجه به خط قرمزها در امر تربیت فرزند است که ما در این سه نوشتار از آن به محدودیت های لازم برای کودکان تعبیر کرده ایم. اگر می خواهیم در آینده فرزندی داشته باشیم که بدان افتخار کنیم، هم اکنون باید همت خویش را صرف تربیت او کنیم. در این نوشتار به ۳مورد دیگر ازمحدودیت های لازم در سنین کودکی در اشاره خواهیم کرد.

پرخاشگری
  1. ممنوعیت پرخاشگری

یکی از مواردی که برای کودکان بسیار آسیب زاست، پرخاشگری با والدین و نیز خواهران و برادران و یا دیگر اطرافیان است که باید با مهارت خاصی این امر اصلاح شود. ولی در گام نخست لازم است ریشه های این پرخاشگری پیدا شود تا بتوان آن رادرمان و اصلاح کرد.این نکته را باید اضافه کرد که خشم در همه جا نادرست نیست. کسی که به حریم کودک نزدیک می شود و قصد تجاوز و یا سودجویی از او را دارد، باید با خشم کودک روبرو شود و این امری است که باید مهارت آن را به کودک آموخت .

در مورد کودک پرخاشگری که الگو پذیری عامل این گونه رفتار او بوده، باید روی الگوی کودک کار کرد و راه های دیگری جز پرخاشگری را به آن الگو آموخت. غالباً پرخاشگری در اثر ناکامی به وجود آمده باشد، بایستی کودک ناکام را در رسیدن به اهداف مطلوب و دوست داشتنی کمک کنیم.
در مواردی که علت پرخاشگری اضطراب است، باید از نگرانی درونی و اضطراب کودک مطلع شویم؛ ورزش کردن برای این کودکان بسیار مؤثر است و باعث تخلیه هیجانی می شود.
در کشمکش های درونی بایستی کودک را از حالت دوگانگی خارج ساخت. کمک به کودکان در تصمیم گیری، باعث می شود که بیاموزند به حالت های دوگانه درونی خود پایان بخشند.
در پاره ای از موارد، کودک افسرده، پرخاشگری شدیدی از خود نشان می دهد. در این میان لازم است به این نکته پی ببریم که او چه چیز دوست داشتنی را از دست داده و چگونه می شود مورد از دست رفته را برای او جبران کنیم.

در مورد پرخاشگری، شیطنت و مصرف دارو بایستی حتماً با پزشک متخصص ارتباط داشته باشیم تا کودک از نزدیک مورد معاینه قرار گیرد و درگام نخست لازم است کودک توسط یک متخصص روان شناس مورد مصاحبه و ارزیابی قرار بگیرد.
هنگامی که کودک قربانی خشونت در مدرسه شده است، بایستی با مسئولان مدرسه صحبت کنیم و لازم است که ایشان طبق قانون و مقررات خاص با کودکان خشونت گرا برخورد کنند؛ و نیز کودکانی را که قربانی خشونت شده اند براساس رفتارهای خوبشان مورد تشویق و تأیید قرار دهند.
چنانچه نوع پرخاشگری کودک خصمانه است، بایستی کودک را از آزار و اذیت کردن دور کنیم تا مجبور نباشد برای تلافی و انتقام، افراد دیگر را اذیت کند؛ و اگر پرخاشگری از نوع وسیله ای است، بایستی راه های دیگری را جهت مطرح کردن کودک برگزینیم تا او ناچار نباشد از روش خشونت برای جلب توجه استفاده کند.

نتیجه گیری

به طور کلی خشونت و پرخاشگری بیشتر عامل بیرونی دارد و فقط در موارد خاص به علل درونی مربوط می شود. والدین در درجه اول، بایستی محرک های محیطی را که باعث تحریک خشم و ایجاد خشونت در فرزندشان می شود شناسایی و سپس برای رفع آن به کمک روان شناسان و متخصصان اقدام نمایند.
و سخن آخر اینکه نباید خشم کودک باعث عقب نشینی والدین شده و هر آنچه ایشان می خواهند برایشان تامین گردد.
  1. ممنوعیت دست درازی به اموال و حریم خصوصی دیگران

دربسیاری از موارد با والدینی روبرو می شویم، که این سخن را در ذهن دارند : «تا کودک است بگذارید راحت باشد، و هر آنچه را که می خواهد تخریب کند و یا آسیب بزند، بزرگ که شد خودش می فهمد.»
یکی از مواردی که لازم است به کودک آموخته شود این هست که همه وسایلی که در اطراف توست، متعلق به تو نیست یا جنبۀ عمومی دارد و برای استفاده همگان است.
این خود به نوعی تربیت اجتماعی نیز می باشد، چرا که از کودکی باید به او آموخت که در اجتماعی که زندگی می کنی اموالی وجود دارد که این اموال جنبه عمومی دارد و متعلق به یک نفر نیست و باید همگان در حفظ آن همت ورزیم.
این جنبه عمومی جریان است و مطلب دیگری که باید به او آموخته شود این است که همانطور که دارای وسایل شخصی و حریم خصوصی هستی، دیگران نیز دارای این حریم خصوصی هستند، به خصوص خواهر و برادری که در اطراف تو زندگی می کنند و نیز پدر و مادر که آموختن این حریم ها به گونه ای سفارش شده از دین است.[۱]
  1. ممنوعیت فعالیت ها، تفریحات و بازی های خطرناک و آسیب رسان برای خود، سایر افراد و محیط

در کودکی غالباً مراقبت از کودکان در مورد وسایل بازی ایشان باید از شدت بیشتری برخوردار باشد چرا که کودکان هنوز با بسیاری از وسایل پیرامون خود آشنایی ندارند و در صورت پدید آمدن خطری برای ایشان، توان هشدار و اطلاع رسانی در مورد آن خطر اتفاق افتاده برایشان میسور نیست.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که استفاده از اسباب بازی های فلزی و بدلیجات برای کودکان بسیار خطرناک است.
بدلیجات و اسباب بازی های فلزی حاوی مقادیر زیادی سرب و کادمیوم هستند و با توجه به اینکه اغلب کودکان عادت دارند که اسباب بازی را داخل دهان خود کنند یا ببلعند، مشکلات سلامتی ناشی از این وسایل غیر قابل جبران است.
محققان دانشگاه پلی تکنیک مونترال تحقیقات گسترده ای را در این زمینه اغاز کرده اند.اسباب باز های فلزی استفاده شده توسط کودکان در سراسر آمریکا تحت آزمایش های بیوشیمی قرار گرفته اند.
برخی از این محصولات علاوه بر سرب و کادمیم، حاوی عناصری مانند مس، نیکل، آرسنیک و آنتیموان هستند که بسیار سمی و خطرناکند. این عناصر با شیره های گوارشی کودک ترکیب می شوند و منجر به بروز شکم درد، تهوع، اسهال و استفراغ می شوند.
محققان بر این باروند که اثرات حاد این مواد اغلب بدون علامت خارجی هستند و در دراز مدت تاثیر می گذارند. مصرف مزمن سرب و کادمیم منجر به کاهش رشد مغز و فکر کودک می شود و بهره هوشی را نیز کاهش می دهد.
با افزایش سن کودک و با توجه به رشد و نیازهایی که او دارد باید بازی های مناسب سن او تهیه شود. امروزه والدین با دراختیار قرار دادن رایانه و گوشی همراه به فرزندان، آسیب های بسیاری را بر ایشان وارد کرده اند که باید در این موارد والدین توجه خاصی مبذول دارند.
توجه به بازی کودکان، امر بسیار مهمی است چرا که بازی ها به گونه ای در رشد و تربیت ایشان موثر است و این گونه نیست که بازی، برای کودکان، همچون بازی برای بزرگسالان صرفاً برای تفریح و سرگرمی باشد.
کودک با بازی می آموزد، رشد می کند، اجتماعی می شود و رفتارهای نادرستش اصلاح می شود.
در پایان سخن لازم است این مطلب دوباره بیان شود که ترسیم محدودیت برای کودکان، لازمه رشد و تربیت ایشان است. به خصوص این امر در تربیت اجتماعی بیشتر خود را نشان می دهد و باید برای آن برنامه ریزی کرد. والدین نباید دراین امر کوتاهی کنند.
مطالبی که بیان شد، امروزه در سبک های فرزندپروری مقتدرانه بدان توصیه می شود .

نویسنده : محمدحسین افشاری

پی نوشت :

[۱] . به مقاله بنده در مورد تربیت جنسی از منظر اهل بیت (علیهم السلام) رجوع نمایید.

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.